فرمانی کیا- جاوید | شهرآرانیوز؛ سوم خرداد، سالروز ورود به شانزده سالگی انتشار یک روزنامه شهری است که حالا خیلی از مشهدیها آن را به نام «شهرآرا» میشناسند. شانزده سال، یعنی اینکه خیلی از آدمها در این سالها آمدهاند و رفتهاند و برخی هایشان ماندهاند. جوانها که انگیزهای مهارنشدنی داشتند، حالا به میان سالگی رسیدهاند، اما هنوز هم ساعتهای متوالی برای مشهد و به خاطر مشهد فکر میکنند و میاندیشند و کلمات را کنار هم میچینند تا این رسانه مکتوب را زنده، پویا و جوان نگاه دارند.
این مناسبت و تولد شانزده سالگی شهرآرا بهانهای شد برویم سراغ فعالان حوزه فرهنگی و صاحب نظران شهر و بپرسیم که شهرآرا، روزنامه شهری خودتان، را در حوزه مکتوب، چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما آیا در این سالها تأثیرگذاری لازم را در حل مشکلات داشته است؟ آیا گسترش رسانههای مجازی، اقبال مردم به روزنامههای مکتوب را کم میکند؟ باتوجه به اینکه شهرآرا قابلیت و ظرفیت ملی شدن را دارد، به نظرتان حرکت در این سمت وسو به ارتقای آن برای جلب نظر مخاطب کمک میکند یا خیر؟
سیدجلال فیاضی، پیشکسوت رسانه و مدیرمسئول اسبق شهرآرا
هرقدر که فضای مجازی گسترش پیدا کند، رسانههای مکتوب همچنان جایگاه خود را حفظ خواهند کرد؛ چراکه بخشی از جامعه هنوز به خواندن مطالب مکتوب علاقهمند است و ازطرفی، این رسانهها میتوانند اعتماد بیشتری جلب کنند. دلیلش هم این است که فضای مجازی دچار آلودگی اطلاعاتی است، اما رسانههای مکتوب میتوانند اطلاعات مستندتر و قابل قبول تری را در اختیار مردم قرار دهند؛ البته ممکن است به خاطر گسترش شبکههای آنلاین، تیراژ روزنامهها کاهش یابد، اما به اعتقاد من، رسانههای مکتوب همیشه باید در کنار فضای مجازی فعال باشند. این دو مکمل هم هستند. به اعتقاد من رسانههای مکتوب همیشه در بین اجتماع جایگاه خود را دارند و ارزشمند هستند.
یکی از تفاوتهای اصلی آنها این است که رسانههای مکتوب دارای شناسنامه و مدیرمسئول مشخص هستند، درحالی که در فضای مجازی، اطلاعات ممکن است از منابع نامشخص و جعلی ارائه شود. در فضای مجازی، اطلاعات درست و نادرست درکنار هم قرار دارد که برخی از آنها گمراه کننده است و مخاطب را سردرگم میکند. اما رسانههای مکتوب به دلیل قانونمند بودن و شناسنامه دار بودن، اعتماد بیشتری جلب میکنند.
به اعتقاد من هرچه رسانه ملیتر باشد، آسیب پذیرتر است؛ چراکه علاوه بر رسانههای مجازی، با رسانههای دیداری و شنیداری هم مواجه هستیم و افراد اطلاعات و اخبار ملی و جهانی را از آنها هم دریافت میکنند، درحالی که جامعه به شدت نیاز به یک رسانه محلی و بومی دارد. روزی که ما برای روزنامه شدن شهرآرا اقدام کردیم، تقریبا با همین نیت و نگاه بود که فعالیتمان را شروع کردیم.
اینکه مدیریت شهری به واسطه اینکه مدیرانش را به نوعی مردم انتخاب میکنند و هزینه هایشان را هم آنها تأمین میکنند، نیاز به یک رسانه محلی دارد که اطلاعات شهری را با جزئیات بیشتر انعکاس دهد. شهرآرا به خوبی توانست به الگویی برای کار رسانهای متفاوت، تبدیل شود و جریان آفرین باشد.
رسانههای محلی بسیار مهم هستند؛ چراکه به مسائل ریز و جزئیات میپردازند. من همیشه وقتی صحبت از رسانه محلی میشود، این جمله از استاد عزیز یونس شکرخواه را با خودم تکرار میکنم که میگفت: «رسانههای سراسری معمولا با تلسکوپ به مسائل نگاه میکنند و کلی میپردازند، درحالی که رسانههای محلی با میکروسکوپ به مسائل کوچک و محلی نگاه میکنند».
این مسائل برای مردم جذابتر و مهمتر هستند. واقعیت این است که اتفاقات و مسائل کوچه و خیابان و شهرشان، برایشان شنیدنیتر است. آنها دوست دارند همسایه خودشان، کاسب سرمحله و آرایشگر کوچه شان را درکنار افراد برجسته محله در قاب رسانه ببینند. من فکر میکنم شهرآرا به دلیل پرداختن روزبه روز به این موضوعات، با دیگر رسانهها متفاوت است و نقاط قوتش را تقویت کرده است.
شهرآرا برای مردم مشهد رسانهای ارزشمند است؛ چراکه نویسندگان و خبرنگاران آن در حوزهای قلم میزنند که مربوط به خطه خودشان است. البته معتقدم شهرآرا باید هویت محلی خود را حفظ کند و از گرایش به ملی شدن دوری کند. علاوه بر این، باید به عنوان صدای مردم فعالیت کند و سطح نقد خود را از مشکلات مردم افزایش بدهد. نقد مدیریت شهری باید در اولویت قرار گیرد و به نظر من، نقد مدیریت شهری در شهرآرا افت کرده است و باید به این موضوع توجه بیشتری شود. مدیریت شهری هم باید آستانه تحمل خود را بالا ببرد.
حسین سعیدی، مدیرعامل مؤسسه فرهنگی خراسان
به نظر من، رسانههای مکتوب و مجازی دو طیف مستقل از هم هستند و هرگز جانشین یکدیگر نخواهند شد؛ به این شکل که مخاطب رسانه مکتوب بخواهد سراغ رسانه مجازی برود یا بالعکس.
در حال حاضر، با توجه به جاذبههایی که فضای مجازی ایجاد کرده است، رسانهها ناخودآگاه در میدان رقابت قرار میگیرند و ناگزیرند برای نگه داشتن مخاطب و جلوگیری از ریزش آن، تلاش بیشتری کنند. به نظر من، این فضا را میتوان با رفتن به سمت تحلیلهای فراتر از اخبار روز فراهم کرد.
ما باید قبول کنیم دوره آن گذشته است که در رسانههای مکتوب صرفا به دنبال انعکاس اخبار باشیم؛ چراکه این اخبار از طریق شبکههای مختلف دراختیار افراد قرار دارد و باید به دنبال ایجاد یک افق جدید برای رسانه باشیم تا کمک حال مخاطب باشد. اگر به دنبال تحلیلهای مبتنی بر اخبار روز باشیم، میتوانیم ادعا کنیم که کمک حال مخاطب بودهایم.
ازطرفی، باوجود مخاطب انبوهی که حوزه مجازی دارد، اعتماد و باور مخاطبان به رسانههای مکتوب، بیشتر است. صحت این موضوع در نظرخواهیهایی که انجام شده، مشهود است. به اعتقاد شخصی من که شاید دلایل روان شناسی داشته باشد، هنوز هم اعتماد به رسانه مکتوب بیشتر است؛ شاید به این دلیل که برخی رسانههای مجازی به دنبال اخبار زرد هستند.
شکل گیری و انتشار روزنامه شهرآرا را میتوان حاصل یک نگاه هوشمندانه دانست که در زمان خودش، پشت آن قرار داشته است. این روزنامه به واسطه چالشها و مشکلات مربوط به یک شهر، ابتکارعملهایی را با فعال کردن ویژه نامهها و رسانههای محلی انجام داده و جریان سازی کرده است. قاعدتا این ابتکار میتواند به مدیران شهری در حل مسائل مشهد کمک و اعتماد مخاطب عمومی را جلب کند؛ همچنین میتواند بیش از روزنامههایی مثل «قدس» و «خراسان»، اعتماد مخاطب عمومی را به خود جلب کند.
به نظر من، این رسانه با همه قابلیتهایی که دارد، نباید به سمت ملی شدن حرکت کند؛ چراکه از هدف اصلی خود که پرداختن به مسائل شهری است، دور میشود. مهمترین نکته این است که شهرآرا بتواند به مشکلات و چالشهای مشهد بپردازد و در این زمینه به صورت محلی عمل کند؛ همان طور که تابه حال بوده است. جلب اعتماد مخاطب عمومی این رسانه هم به خاطر همین موضوع است.
اگر به سمت ملی شدن برود، از هدف اصلی خود -پرداختن به مسائل شهری- دور میشود. دوباره تأکید میکنم که شهرآرا در این زمینه باید لوکال باشد؛ به این مفهوم که تیتر، عکس و نگاه اصلی آن مبتنی بر چالشهای شهر مشهد باشد. به تعبیر یکی از دوستان، اگر بتوانیم در شهر خودمان «ژنرال» باشیم، بهتر از این است که در سطح ملی، «افسر» یا «پاسبان» باشیم.
هرچه بتوانیم ارزش افزوده را در رسانههای مکتوب، بیشتر و تحلیلیتر عمل کنیم، هم مخاطب فضای مجازی را حفظ کردهایم و هم مخاطب مکتوب را. به اعتقاد من، هم پای بخش مکتوب، فضای مجازی شهرآرا هم باید در حوزه کاری خود فعالتر باشد و به دنبال تقویت نوآوری و به روز بودن در پیگیری مسائل شهری باشد.
حسین مسگرانی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی
باید بپذیریم در دنیایی زندگی میکنیم که در حال نو شدن است و بسیاری از پدیدهها دستخوش تغییرند. گذشته با همین سرعت در حال دگرگونی، رنگ باختن و زوال است. در این میان، چیزهای خوبی هستند که مردم دوست دارند بمانند و تغییر نکنند و فراموش نشوند. حقیقت این است که بخشی از مخاطبان دلشان میخواهد به همان شکل سنتی گذشته، روزنامه کاغذی را دستشان بگیرند، کنار سفره صبحانه بنشینند یا با فراهم شدن یک فرصت مناسب و کوتاه، آن را مطالعه کنند.
البته نمیتوان منکر این واقعیت شد که نسل جدید بیشتر علاقهمند به فضاهای نوین هستند. در عصر فناوری و دنیای امروز، بیشتر توجهات به سمت رسانه مجازی است. به نوعی، تغییرات دنیای امروز بر فضای رسانهای هم تأثیرگذار است. در گذشته، اگر افراد به سمت انتخاب رسانهای خاص میرفتند، امروز و غالبا درمیان نسل نو، گرایش به سمت رسانههای نوین است و گاهی معطوف آدمهایی میشود که به نوعی خود رسانه هستند؛ مانند بلاگرها و....
در دنیای امروز، با گسترش و قوت گرفتن فضای مجازی، بسیاری از افراد به این فکر میکنند که آیا رسانههای مکتوب همچنان جایگاه خود را حفظ خواهند کرد یا خیر. به نظر میرسد که رسانههای مکتوب به دلیل نیاز بخشی از جامعه به اطلاعات مکتوب و قابل اعتماد، همچنان اهمیت خود را حفظ خواهند کرد.
میتوانم بگویم شهرآرا، روزنامه شهر مشهد، حاصل تجربه روزنامه نگاران بزرگ و صاحب نامی است که هرکدام آمدند، نقش آفریدند و رفتند و این نشریه همچنان دیده و خوانده میشود. من به تیم حرفهای این رسانه، خداقوت میگویم و امیدوارم بیش از گذشته موفق باشند.
مجموعهای با بخش ها، صفحات و ستونهای متنوع که به فرهنگ شهرنشینی، خراسان و فرهنگ عمومی این دیار توجه ویژه دارد. هرچه این رویکردهای بومی، اجتماعی و محلی قوت بیشتری بگیرد و به آنها توجه و عنایت بیشتری شود، با اقبال بیشتری روبه رو خواهد شد. درکنار آن، ضمیمهها و ویژه نامه هایی، چون محلات و... چهرههای فرهنگی و مفاخر را معرفی میکنند و این ارزشمند است، درحالی که به دیگر موضوعات نظیر مسائل علمی و فرهنگی، سبک زندگی و... نیز بی توجه نیست.
معتقدم که روزنامه شهرآرا دارد به سمت جلو گام برمی دارد و رویکرد پیشرفت و ارتقا و حرکت به جلو دارد که خیلی ارزشمند است. معتقدم هرچه بتواند به موضوعات فرهنگی، فرهنگ خراسان و فرهنگ بومی این دیار توجه کند، ویژهتر خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، مدیرمسئول مجله خیمه، استاد دانشگاه
ما در سال١٣٨٢ «همشهری محله» را به عنوان ضمیمه روزنامه همشهری راه اندازی کردیم؛ البته ایده این کار از قبل مطرح شده بود و تجربهای مختصر هم اجرا شده ولی متوقف مانده بود. ما به صورت هم زمان در ٢٢منطقه همشهری محله و بعد هم «همشهری جمعه» را برای نمازجمعه و «همشهری مسافر» را برای پایانههای درون شهری راه اندازی کردیم.
یعنی شد ۲۴ هفته نامه که هرکدام محتوای مستقل و تیم جداگانهای برای تولید داشت. تمرکز بر موضوعات و سوژههای محلی و پرداخت جذاب از یک سو و رنگ، شکل و فرم کار از طرف دیگر، باعث شد این تجربه خیلی محل توجه قرار بگیرد؛ مثلا ما اصرار داشتیم که تصویر بزرگ صفحه اول، خندان و شاد باشد.
عکس آرشیوی به ندرت استفاده میشد و تاریخ و مکان دقیق عکس درکنار آن ذکر میشد. طبیعی بود که سوژههای ما وزیر و نماینده مجلس نبودند، بلکه افراد عادی مانند بقال و قصاب بودند که تا آن موقع کسی به سراغشان نرفته بود. به هرحال توفیق این کار که دومین عامل افزایش شمارگان روزنامه همشهری (بعد از نیازمندی ها) هم ارزیابی میشد، باعث شد شهرداریهای برخی کلان شهرها به فکر داشتن ضمیمههای محلی بیفتند که اصفهان و مشهد در این زمینه وارد عمل شدند. البته مشهد پای کار ماند و شهرآرا انتشار ضمائم را با جدیت شروع کرد.
آن موقع جناب آقای سیدجلال فیاضی مدیریت روزنامه را برعهده داشتند و ازآنجاکه پیشتر هم در روزنامه قدس با ایشان افتخار همکاری داشتم، مجددا این توفیق نصیب من شد که همکاریام با شهرآرا برای ضمائم محلی شروع شود و برای راه اندازی این ضمائم، کار با شهرآرا را شروع کردم که خوشبختانه تجربه موفقی هم شد، با وجود مشکلاتی که چنین کاری در مشهد داشت و باتوجه به حساسیتها و ملاحظات شهری مثل مشهد مقدس.
من فکر میکنم موفقیت یک رسانه در حوزه محلی، اصلا نباید ما را وسوسه کند و به فکر توسعه جغرافیایی بیندازد. شاید اتفاقا مزیت این نشریه در محلی بودنش است و اگر بخواهد این مزیت را از دست بدهد، دیگر تمایز و درخشش و توفیقی نداشته باشد. اتفاقا آنچه برای مردم اهمیت دارد، این است که حوادث و مطالب و امور مربوط به منطقه، شهر و محله خودشان را بخوانند؛ وگرنه نشریه سراسری تا دلتان بخواهد، هست.
اصولا در دنیا هم دیگر دوره رسانههای فراگیر (گلوبال) تمام شده است و امثال سی ان ان و شبیه آن دیگر قدرت سابق را ندارند، بلکه یک رسانه محلی، ممکن است تأثیرش در یک موضوع خاص محلی به مراتب بیشتر باشد. ازطرف دیگر رسانه شهرداری مأموریت ویژه و مشخصی دارد در حوزه آموزشهای شهروندی و اطلاع رسانی و سازمان دهیهای شهری که اقتضا میکند در همان حوزه کاری خودش عمل کند.
شاید به تعبیری دیگر، بتوان گفت که نمره ۲۰ یک رسانه محلی خیلی ترجیح دارد به نمره ۱۵ یک رسانه سراسری. برای همه شما آرزوی توفیق دارم. من هم در دوره ابتدایی شهرآرا و هم در دورههای بعدی که به صورت مشاور سردبیر همکاری میکردم یا در مرحله و دورهای که نگارش ستونهای ثابت و یادداشتهایی برای شهرآرا را برعهده داشتم، خاطرات بسیار خوبی از شهرآرا دارم.
علی یعقوبی، مدیرعامل مؤسسه فرهنگی قدس
زمان آشنایی من با این نشریه به روزهای تأسیس روزنامه بازمی گردد و تا همین امروز هم ادامه دارد.
این شهر و مردم آن با ظرفیتهای بی بدیل، وجود مضجع شریف و نورانی امام هشتم (ع) و زائران ۳۰ تا ۴۰ میلیونی و تاریخ و هویتش، آن قدر اهمیت دارد که وجود یک روزنامه تخصصی، داشته کوچکی نیست و نباید آن را کوچک شمرد. اما از این حیث که اتفاقا مشهد یک شهر ملی است و این نگرش ملی باید چه در مطالبه گری ما، چه در تبیین نقش و فعالیتهای رسانهای مختلف، درک و ترویج شود، نشان میدهد که به نوعی در حال انجام کار ملی هستید؛ چون مشهد، یک شهر ملی است؛ لذا موضوع روزنامه شهرآرا اتفاقا موضوعی ملی است.
حالا در توزیع آن میشود تدابیری اندیشید که به دست افراد فراتر از شهر مشهد هم برسد. اما اینکه بخواهد کشوری و ملی باشد، به این معنا که مثل سایر روزنامهها به موضوعاتی از همه نوع بپردازد، از آن نقطه قوت خودش فاصله میگیرد و مزیت خودش را از دست میدهد.
به طور طبیعی باید بپذیریم که با رشد شبکههای اجتماعی و مجازی، شمارگان روزنامهها دچار کاهش جدی شده است. اما مهم این است که وقتی روند داخلی و جهانی را بررسی میکنید، میبینید تعطیلی معناداری درمیان روزنامههای بنام و صاحب عنوان، ایجاد نشده است. نه تنها تعطیلی نداشتهایم، بلکه در کشور خودمان در دهه گذشته شاهد اضافه شدن روزنامههای جدید بودهایم.
حداقل هفت تا هشت عنوان روزنامه جدید در ذهنم هست که در یک دهه گذشته به وجود آمدند، پس تعطیلی به این معنا محل دغدغه نیست و دست کم تا یک دهه دیگر هم نباید نگران این مسئله بود. نکته مهم این است که در نقش و رویکرد کارکرد رسانههای مکتوب و مطبوعات، تغییر ایجاد شده است. امروزه در روزنامه ها، خبر و اطلاع رسانی چندان جایگاهی ندارد و در دنیا موضوعات تحلیلی، تحقیقی، سبک زندگی و آموزش بیشتر دنبال میشود. تغییر کارکرد به این سمت وسو باعث شده است که روزنامهها بتوانند همچنان خود را به روزرسانی و با شرایط، سازگار و مخاطب را پیدا کنند.
قطعا نقد خط مشی دولتها در روزنامهها خیلی بیشتر دیده میشود؛ چون فرصت و مجال بیشتری برای تحلیل وجود دارد. شاید حوصله نکنید یک تحلیل هزارکلمهای را در تلفن همراه خود بخوانید و خواندن آن در یک صفحه روزنامه آسانتر است. تصور نمیکنم دگرگونی بیش از این داشته باشیم و حتی معتقدم باید بکوشیم تا مطبوعات را حفظ کنیم.
یکی از دلایل میتواند این باشد که بدون تردید هر صفحه از روزنامه، برگ زرینی از تاریخ است. حوادثی که در شهر مشهد رخ میدهد، روایتهای مختلفی که از مردم ثبت میشود، اگر در فضای مجازی آرشیو هم وجود داشته باشد، معلوم نیست ۱۰ سال دیگر بتوان به آن دسترسی پیدا کرد؛ زیرا فضای مجازی بستری نیست که در بلندمدت قابل اتکا باشد.
در شبکههای اجتماعی، اوضاع از این هم بدتر است. شما اطلاعات چند روز گذشته را هم به سختی میتوانید پیدا کنید، لذا ماندن روزنامهها باعث میشود تاریخ و هویت یک ملت حفظ شود و این خودش به تنهایی ارزشش را دارد که برای حفظ و رونق روزنامهها هرتلاشی که میتوانیم، بکنیم.
درباره شهرآرا این نکته را اضافه میکنم که روزنامه شهرآرا خودش را به عنوان روزنامه مردم مشهد تعریف کرده است که تعریف بسیار درست، دقیق و زیبایی است، اما برای اینکه این تعریف ماندگار باشد و این روزنامه مردمی بماند، الزاماتی وجود دارد و راه سختی در پیش است. درعین حال که کارهای بسیار خوبی همچون راه اندازی شهرآرامحله در شهرآرا انجام شده است و جای قدردانی دارد، باید بپذیریم که شهرآرا، یک رسانه ارگانی محسوب میشود و از آن طرف، مطالبهای ازسوی ارگان از آن وجود دارد.
خیلی سخت است که رسانه بتواند میان تقاضا، ذائقه مردم و دغدغههای مسئولان سازمان بالادستی، تعادلی برقرار کند. این کار ساده نیست. از یک طرف باید ذهنیت مسئولان و مدیران شهری درباره کار رسانهای، اصلاح و دید درست و حرفهای، منتقل شود و از طرف دیگر، شهرآرا باید رواداری هر دو سو را حفظ کند و متوجه باشد که کار کردن در فضای رسانهای که مخاطبش مردم هستند، اقتضائات و قاعده مشخصی دارد.
اینکه این توقع وجود داشته باشد که عکس مدیران شهری را هر روز در صفحه یک روزنامه ببینیم، چیزی نیست که مردم بپذیرند. تاحدی از آن میزان قابل درک است که بدانیم این رسانه وابسته به شهرداری است، اما به نظر میرسد در سالهای اخیر، شهرآرا تحت همین فشارها مجبور شده است به این سمت برود که تصویر مدیران شهری روی جلد باشد. این درک باید در مدیران شهری ایجاد شود که چنین اقدامی، هم به ضرر رسانه شان و هم به ضرر شخص خودشان است. اگر فکر میکنند به این ترتیب میتوانند سرمایه اجتماعی به دست آورند، اثر معکوس خواهد گذاشت.